دسته ها
باران آمد
مثل همیشه
اما هیچکس باران را نفهمید
هیچکس باران را لمس نکرد
و همه چترها را باز کردند
همه پنجره ها و درها را بستند
هیچکس اشک باران را ندید
هیچکس پابرهنه بر خیابان قدم نگذاشت
باران در سکوت بارید
آرام مثل همیشه
حتی پرنده ها زیر سقفی کز کردند
جز عقاب
که بال گشود و تمام پرهایش را
صحنه رقص باران ساخت
آزاد و رها
کاش عقاب بودم ...
#سیما_علیزاده
#باران
#عقاب