ققنوس
از on 20 دی, 1399
262 views

بديهى است تخت بلقيس با آن عظمت را از منازل طولانى قبل از چشم برهم زدن نزد سليمان آوردن كار مخلوق عاجز نيست، که در این مقاله شرح داده می شود. 

چگونگی آوردن تخت بلقیس توسط آصف

 

مقتضى است بآيات 38 تا 40 سورۀ 27(نمل) توجه نمائيد كه مى‌فرمايد قٰالَ يٰا أَيُّهَا اَلْمَلَؤُا أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهٰا قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ- قٰالَ عِفْرِيتٌ مِنَ اَلْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقٰامِكَ وَ إِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ- قٰالَ اَلَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ اَلْكِتٰابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمّٰا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قٰالَ هٰذٰا مِنْ فَضْلِ رَبِّي 1

جناب سليمان بحضار مجلس گفت كداميك از شما تخت بلقيس را پيش از آنكه نزد من آيد و تسليم امر من شود خواهيد آورد از آن ميان عفريت جن گفت من چنان در آوردن تخت او قادر و امينم كه پيش از آنكه تو از جايگاه (قضاوت) خود برخيزى آن را بحضور آورم-و آن كس كه به بعض از علم كتاب الهى دانا بود (يعنى آصف بن برخيا كه داراى اسم اعظم بود) گفت كه من پيش از آنكه چشم بر هم زنى تخت را بدينجا آورم چون سليمان سرير را نزد خود مشاهده كرد گفت اين توانائى از فضل خداى من است.

بديهى است تخت بلقيس با آن عظمت را از منازل طولانى قبل از چشم برهم زدن نزد سليمان آوردن كار مخلوق عاجز نيست و مسلّم است كه اين امريست بر خلاف عادت و جناب سليمان با علم باينكه اين عمل قدرت خدائى مى‌خواهد-از خداوند درخواست آوردن تخت را ننمود. بلكه از مخلوق عاجز تقاضاى حاجت و كمك نمود. و از حاضرين مجلس خود خواست كه آن تخت با عظمت را براى او حاضر نمايند پس خود اين تقاضا نمودن جناب سليمان از مخلوق عاجز كه كداميك از شما مى‌توانيد با قوۀ خدا دادۀ بشما اين امر را عملى نمائيد و تخت بلقيس را قبل از آمدن خودش نزد من حاضر نمائيد.

مى‌رساند مطلق حاجت خواستن از خلق شرك نمى‌باشد خداوند دنيا را دار اسباب قرار داده شرك هم امر قلبى است اگر كسى را كه حاجت از او مى‌طلبد خدا و يا شريك خدا نداند ابدا مانعى ندارد تقاضاى حاجت از او بنمايد.

چنانكه اين عمل نزد عموم متداول است كه پيوسته بدر خانۀ زيد و بكر و عمرو مى‌روند و تقاضاى كمك مى‌كنند بدون آنكه اسم خدا را بر زبان آورند.

پس اگر مريضى درب منزل طبيب و دكتر برود و بگويد آقاى دكتر بدادم برس درد و مرض مرا كشت آيا اين مريض مشرك است. !

چگونگی آوردن تخت بلقیس توسط آصف

اگر غريقى در ميان دريا فرياد بزند مردم بدادم برسيد نجاتم بدهيد بدون اينكه نام خدا را ببرد مشركست. !

يا اگر ظالمى مظلوم بى‌گناهى را تعقيب نمود، مظلوم رفت در خانه وزير اعظم گفت آقاى وزير بدادم برس دستم بدامنت من جز تو اميدى ندارم مرا از دست اين ظالم نجات بده مشركست. !

اگر دزدى بخانۀ كسى بقصد جان يا مال يا ناموس او برود و او در بالاى بام از همسايگان خود طلب كمك نمايد و رسما بگويد اى مردم بدادم برسيد نجاتم بدهيد و ابدا اسم خدا را در آن ساعت بزبان جارى نكند مشركست.

قطعا جواب منفى است و احدى از عقلا اين نوع از مردم را مشرك نمى‌خوانند و اگر مشرك بخوانند يا نادانند و يا غرض‌ورزى نموده‌اند. !

آقايان محترم انصاف دهيد مغلطه كارى ننمائيد جامعۀ شيعه عموما متفق‌اند اگر كسى آل محمّد را خدايان خود بداند يا آنها را شريك در ذات و صفات و افعال خدائى بداند قطعا مشركست و ما از آنها بيزارى مى‌جوئيم.

اگر شما شنيده‌ايد شيعيان در گرفتاريها مى‌گويند يا على ادركنى-يا حسين ادركنى معناى آن اين نيست كه يا على الله ادركنى-يا حسين الله ادركنى.

بلكه چون دنيا دار اسباب است كه ابى الله ان يجرى الامور الاّ باسبابها آن خاندان جليل را وسيله و اسباب نجات مى‌دانند و بوسيلۀ آنها توجّه بخداى متعال مى‌جويند.

حافظ- چرا مستقلا از خدا طلب حاجت نمى‌نمايند كه بدنبال وسيله و واسطه مى‌گردند.

داعى- توجّه استقلالى ما در طلب حوائج و دفع هموم و غموم نسبت بذات يگانۀ پروردگار محفوظ است.

ولى قرآن مجيد كه سند محكم آسمانى است ما را هدايت مى‌نمايد كه با وسيله بايد بدرگاه با عظمت او رفت چنانچه در آيه 39 سوره 5(مائده) مى‌فرمايد:

يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا اِتَّقُوا اَللّٰهَ وَ اِبْتَغُوا إِلَيْهِ اَلْوَسِيلَةَ  .

پسند کردم (4)
Loading...
4