ĦѦღi∂ɛн
از on 7 آذر, 1396
20 views
فراتر از رویاهای زمینی
با لحظات زندگی ام گره خورده ای
و من
می ترسم
می ترسم از دستانی که بخواهد روزی این گره ها را باز کند .
امروز از همیشه تنهاترم
صدای عقربه های ساعت همدم لحظه های تنهاییم می شود
و من در میان این ثانیه ها سر در گم به فکر فرو می روم حالا من ماندم و
خاطرات تنهایی
هنوز هم در انتهای ذهن شلوغم به بن بست خاطرات می رسم
ذهن من پر از خاطرات باران خورده است
بوی نم خورده خاطراتم فضای اتاق را پر می کند
حالا من ماندم و خاطرات تنهایی ...
پسند کردم (2)
Loading...
3
hossein
زیباست
7 آذر, 1396