دسته ها
المنة لله که ندارم زر و سیمی
کز بخل خسیسی شوم ، از حرص لیمی
شغلی نه که تا غیر برد مایده خلد
باید ز پی جان خود افروخت جحیمی
نه عامل دیوان و نه پا در گل زندان
نی بستهی امیدی و نی خستهی بیمی
ماییم و همین حلقی و پوشیدن دلقی
یک گوشهی نان بس بود و پاره گلیمی... وحشی بافقی
پسند کردم (1)
Loading...