ققنوس
از on 30 آبان, 1400
11 views

آه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ
اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ 
شده نزدیک که هجران تو، مارا بکشد
گرهمان بر سرخونریزی مایی ، بازآ 
کرده‌ای عهد که بازآیی و ما را بکشی
وقت آنست که لطفی بنمایی، بازآ 
رفتی و باز نمی‌آیی و من بی تو به جان
جان من اینهمه بی رحم چرایی، بازآ 
وحشی از جرم همین کز سر آن کو رفتی
گرچه مستوجب سد گونه جفایی، بازآ  وحشی بافقی

پسند کردم (1)
Loading...
1