ققنوس
از on 30 آذر, 1400
38 views

 

۳۰ آذر هر سال شبی برای «یلدا» دارد که جشن باستانی ایرانیان با چاشنی دورهمی و مهمانی است. در تاریخ معاصر هم هرچه به عقب می‌رویم ـ لااقل تا دوره قاجار ـ هندوانه، خوراکی مشهور این جشن است. اما فلسفه هندوانه‌خوری وسط سرما چیست؟

 درباره هندوانه شب یلدا اول این نکته را بگوییم که همیشه برای همه مهیا نبوده است و باید از قبل برایش تهیه و تدارک دیده می‌شد. معمول این بود که هندوانه شب یلدا را به شیوه‌ای خاص می‌کاشتند و پرورش می‌دادند که بتوان آن را دیرتر برداشت کرد؛ یعنی تلاش می‌شد میوه هندوانه تا حد ممکن زمانی طولانی‌تر متصل به ساقه بماند و به‌طور طبیعی سالم‌تر بماند. بعد هم هندوانه‌های بهتر را در میان کاه نگهداری می‌کردند تا شب یلدا پای سفره شب‌نشینی برود.

معلوم است در دوره قاجار و حتی پس از آن، این هندوانه عزیزکرده و پُرزحمت برای همه مهیا نبود و نمونه‌اش اینکه در کتاب «خاطرات عین‌السلطنه» که خودش از شاهزادگان قاجاری بود چنین آمده است: «هوا پس از برف یکی دو شب سرد کرد... دیشب که شب چله بزرگ است، ایرانی‌ها معمول دارند هندوانه بخورند، این تهیه را نداشتیم. اتفاقا... [یک نفر] محض گرفتن مبلغی پول و یک خروار غله یک دانه [هندوانه] آورد که ما فال فال کرده به همه چشاندیم تا معمول ترک نشده باشد [رسم معمول انجام شده باشد]».

نکته دیگر اینکه ایرانی‌ها برای شب یلدا بنا به سنت باستانی، خرید نمی‌کردند و چنانکه «نصرالله حدادی» مورخ و تهران‌شناس معاصر می‌گوید: «هیچ خوراکی از بازار خریداری نمی‌شد. معمولا همه را زنان خانواده در طول سال جمع‌آوری می‌کردند.

در شب یلدا مهمان‌ها نیز با خود خوراکی می‌آوردند، اما بیشتر میزبان تهیه شب‌چره [تنقلات شب‌نشینی] را بر عهده می‌گرفت... گردو، بادام، تخمه هندوانه، خربزه، مغز هسته زردآلو، کشمش، سنجد، کنجد، توت خشک و بذرک نیز از خوراکی‌های روی کرسی بود».

هندوانه بخوریم یا کشمش؟

حالا برسیم به هندوانه شب چله و البته نام «چله» از اینجا می‌آید: «مردم ایران از اول دی تا ۱۰ بهمن را چله بزرگ و از ۱۱ بهمن تا ۳۰ بهمن که ۲۰ روز بود را چله کوچک می‌دانستند و معتقد بودند پس از آغاز چله بزرگ زمین کم‌کم شروع به گرم‌شدن می‌کند و این نوید بزرگی برای آنها بود که زمستان‌های سختی را پشت سر می‌گذاشتند».

برای دانستن فلسفه هندوانه‌ خوری وسط سرما روایت مفصل و دلنشین «جعفر شهری» از یلداهای دوره قاجار را در کتاب «طهران قدیم» بخوانیم تا بدانیم کار ایرانی‌ها هیچ‌وقت بی‌حکمت و بی‌فلسفه نیست؛ پیشاپیش یلدایتان مبارک؛ «در تهران فصل‌ها زودتر از زمان مقرر شروع می‌شدند، به‌این‌گونه که از ده ـ پانزده روز به عید نوروز مانده بهار و از اواسط تابستان، پاییز و از میانه پاییز، زمستان شروع می‌شد و ماه اول سال یعنی برج حمل یا فروردین را ماه گل‌بران و ماه دوم آن یعنی اردیبهشت را توت‌پزان و از اول ماه تیر تا پانزدهم مرداد را چله تابستان و از اول ماه دی تا آخر بهمن را چله زمستان می‌گفتند.

چله‌هایی که در اولی گرما و در دومی سرما به غایت می‌رسید و اتمامشان به قرار زیر: که پس از گذشت ۳۵ روز از تابستان می‌گفتند که باد خنک دزده می‌زند که شب‌ها رو به خنکی می‌گذارد و پس از ۴۵ روز که باد خنک آشکارا می‌زند که روزهایش هم خنک می‌شود و از همین ایام بود که باید به فکر چوب و هیزم و خاکه ذغال زمستان باشند.

و زمستان که دو چله به اسم چله بزرگه و چله کوچکه داشت که چله بزرگ از اول دی تا دهم بهمن بود که زمین نفس دزده کشیده تکِ (حدت) سرما را می‌شکست و از آن به بعد تا آخر بهمن که چله کوچک بوده، می‌گفتند کاری که چله بزرگه نکرده چله کوچکه می‌کند... و هرگز سرمای چله بزرگه به پای سرمای چله کوچکه نمی‌رسید و با تمام شدن چله کوچکه هم بود که فقرا می‌گفتند زمستان تمام شد و روسیاهی به ذغال ماند و غم سرما و عدم استطاعت تهیه خاک ذغال را فراموش می‌کردند...

و شب اول چله بزرگه یا شب یلدا که بزرگ‌ترین شب سال بود هر دسته از خویش و اقارب و همسایه شب‌نشینی گرفته در آن بساط سور و سات از آجیل و شیرینی و میوه مخصوصا هندوانه و انار و خربزه فراهم کرده، دور هم جمع شده به خوش‌گذرانی و شب‌زنده‌داری و گرفن فال حافظ می‌پرداختند و در این شب بود که می‌گفتند با خوردنی‌های سفره شب یلدا، مثل خوراکی‌های پای سفره هفت‌سین، طبیعت گرم را می‌توانند سرد و طبیعت سرد خود را گرم بکنند.

به این صورت که اگر از گرمی مزاج رنج می‌برند هندوانه و انار و اگر از سردی ناراحت می‌شوند، توت و کشمش و خرما و مثل آن بخورند».

 

 

پسند کردم (5)
Loading...
5