از on 22 دی, 1396
گفتی چه خبر؟ از تو چه پنهان خبری نیست! در زندگی ام، غیر زمستان خبری نیست در زندگی ام، بعد تو و خاطره هایت غیر از غم و اندوه فراوان خبری نیست ...
1.4k+ views 5 likes
از on 23 شهریور, 1399
شاید عاشق شده باشین. منظورم عشق واقعیه، اون نوعی که مادربزرگم با نقل کردن نامه اول پائول قدیس به قرنتیان توصیف می‌کنه، عشقی که مهربون و صبوره، عشقی که حسودی نمی‌کنه یا چیزی رو به رُخِت نمی‌کشه، که همه چی داره، به همه چی باور داره و تاب همه چی رو می‌یاره. نمی‌خوام همین جوری الکی کلمه‌ش رو بگم؛ این حس برای این که آدم بخواد هِی الکی کلمه‌ش رو بگه، زیادی خوب و کمیابه. میتونین زندگی خوبی داشته باشین ولی عشق واقعی رو نفهمیده باشین، از نوع قرنتیان. #جان_گرین #لاک_پشت_رو_لاک_پشت
1.1k+ views 5 likes
از on 23 دی, 1396
دلگیرم و دلتنگم و دل سرد و دل آشوب فرمانده ی شرمنده ی یک لشگر مغلوب.. فرعون به گل مانده ی افسانه ی نیلم هر بار که شود گوشه ی چشمان تو مرطوب ...
1k+ views 1 like
از on 4 شهریور, 1399
از نوشته های خودم. تو چقدر خوب مرا از سر خود وا کردی. گذر عشق چنین نیست که تو پنداری. رفته از یاد توام از دل تو در نظرت. لیک.این چنین نیست که تو پنداری. ...
1k+ views 4 likes
از on 28 بهمن, 1398
💕roza-rezvani💕 چقدر من دیدنت را دوست دارم! در خواب، در غروب.. در همیشه‌ی هر جا.. ...
1k+ views 8 likes
از on 4 دی, 1396
زَرتُشت، زَردُشت یا آشو زَرتُشت، پیامبر ایران باستان بود که مزدیسنا را بنیان گذاشت. زَرتُشت همچنین سراینده گات‌ها، کهن‌ترین بخش اوستا می‌باشد. زمان و محل دقیق تولد وی مشخص نیست اما گمانه‌زنی‌ها و اسناد، زمانی بین 600 تا 1000 سال پیش از میلاد مسیح را برای او حدس زده‌اند و زادگاه زَرتُشت را به مناطق مختلفی مانند ری، آذربایجان،خوارزم، سیستان و خراسان نسبت داده‌اند. تعلمیات زرتشت بعدها با باورهای بومی ایرانیان ترکیب شد و مزدیسنای کنونی که نزدیک به پنج سده دین رسمی ایران نیز بوده‌است، را پدید آور...
638 views 2 likes
از on 22 آذر, 1396
ﺩﻟــــــــــــــــــﺖ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺖ، ﺳـــــــــــــــﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮ ﺑـــــــــــــﺎﻻ !.. ﺗﻼﻓﯽ ﻧﮑﻦ ، ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻧﺰﻥ ، ﺷﺮﻣﮕﯿﻦ ﻧﺒﺎﺵ. ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ؛ ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ، ﮔﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺗﯿﺰ ﺍﺳﺖ .. ...
577 views 4 likes
از on 15 آبان, 1396
🌹آرامش ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﻗﺎﯾﻊ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻧﮑﻦ... آرامش ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ...
543 views 1 like
از on 15 اسفند, 1396
غزل شماره ۴۳۶ آن غالیه خط گر سوی ما نامه نوشتی گردون ورق هستی ما درننوشتی هر چند که هجران ثمر وصل برآرد دهقان جهان کاش که این تخم نکشتی ...
541 views 6 likes
از on 26 آبان, 1396
ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺭﮎ ﺷﺪﻥ ﺩﻟﻨﺸﯿﻦ ﺍﺳﺖ... ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻭﺳﺘﯽ، ﻫﻤﺪﻣﯽ، ﻫﻤﺮﺍﻫﯽ ﺑﺎﺷﺪ، ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﺪ، ﻭ ﺑﺪﺍﻧﺪ که ﺗﻮ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺸﻖ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺻﺒﻮﺭﯼ، ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﯽﺣﻮﺻﻠﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ...
539 views 2 likes
از on 22 دی, 1396
سیمین خلیلی معروف به سیمین بـِهْبَهانی (زادهٔ ۲۸ تیر ۱۳۰۶ تهران - درگذشتهٔ ۲۸ مرداد ۱۳۹۳ تهران)، نویسنده و غزل‌سرای معاصر ایرانی و از اعضای کانون نویسندگان ایران بود. سیمین بهبهانی در طول زندگی‌اش بیش از ۶۰۰ غزل سرود که در ۲۰ کتاب منتشر شده‌اند. شعرهای سیمین بهبهانی موضوعاتی هم‌چون عشق به وطن، زلزله، انقلاب، جنگ، فقر، تن‌فروشی، آزادی بیان و حقوق برابر برای زنان را در بر می‌گیرند. او به خاطر سرودن غزل فارسی در وزن‌های بی‌سابقه به «نیمای غزل» معروف است. سیمین خلیلی معروف به سیمین بهبهانی در بیست ...
512 views 4 likes
[color=blue]#ما از جنگ بیزار بودیم و جنگ؛ قانونِ مداوم این زندگی بود... هربار از آشوب‌ها به جنگ رسیده‌بودیم و از جنگ‌ها به ویرانی... و این تسلسل معیوب؛ جمعیت زیادی از آدم‌ها را به کام سیاهِ مرگ کشانده‌بود. دسته‌ای با دسته‌‌ی دیگری می‌جنگیدند و کشته‌های هر مرز، شهیدانِ آن سرزمین بودند اما مسئله این‌جاست؛ آخرش چه؟! قرار بود چه اتفاقی بیفتد؟ کِی می‌خواستند دست بردارند از عداوت‌های بی‌ثمر؟ تفنگ‌ها را بشکنند و موشک‌ها را به موزه‌ها بسپارند؟ کی می‌خواستند دست بردارند از رقابت‌های محیطی و به دستاوردهای...
508 views 6 likes
از on 26 آذر, 1398
 پاییز  چه غریبانه کرکره‌اش را پایین کشید... سه ماه زردی را به دوش کشید تا به یلدایش برسد... و اما این روزها... #یلدا را با #گیسوان بلندش #عروس #زمستان کردند... و به یُمن ورودشان، ...
473 views 8 likes
از on 21 اسفند, 1396
زردترین اتفاق دنیا پاییز نیست ، نبودن توست اتفاقی که لحظه به لحظه می افتد !
471 views 4 likes
از on 10 بهمن, 1396
در قدیم برای قمار بازی علاوه بر خانه هائی که در آن قمار راه می انداختند مکانهای مثل خرابه ها و پشت دروازه های شهر و روی پشت بام حمامها و جاهای کم رفت و آمد سفره هائی برای این کار گشوده میشد و گرداننده قمار را کاسه کوزه دار می گفتند کاسه کوزه سمبل این حرفه بشمار میرفت و غرض از کاسه ظرفی بود که از هر یک تومان بُرد , یک قران سهم گرداننده یا قمار خانه دار در آن انداخته میشد یعنی یک دهم مبلغ بُرد و کوزه نیز گلدان دهن باریک یا کوزه کوچکی بود که تاس را در آن ریخته و تکان داده و روی بساط می انداختن...
464 views 2 likes
از on 20 دی, 1396
خانه دلتنگِ غروبی خفه بود مثلِ امروز که تنگ است دلم پدرم گفت چراغ و شب از شب پُر شد من به خود گفتم یک روز گذشت ...
463 views 3 likes
از on 9 اردیبهشت, 1397
: سایهٔ حق بر سر بنده بود عاقبت جوینده یابنده بود گفت پیغمبر که چون کوبی دری ...
457 views 0 likes
از on 8 فروردین, 1397
هرچیزی تاوانی دارد : تاوان خیانت ، عاشق یه خائن شدنه !
441 views 2 likes
از on 4 تیر, 1399
به سه نفر از کاربرانی که به طور مستمر10روز انلاین بوده و مطالب مفید و اموزنده به اشتراک بگذارند  به قید قرعه جوایزی اهدا خواهد شد. از 1399/4/4 الی ...
436 views 16 likes
از on 2 اسفند, 1396
غزل شماره ۲۱۲ یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب رجعتی می‌خواستم لیکن طلاق افتاده بود ...
433 views 4 likes