mehran [مدیرداخلی]
on 21 اسفند, 1397
70 views
#باران پاییزی من.......
سالها پیش را به یاد دارم. سالهای طلایی عمرم که پر بود از غمهای شیرین.
یادم میاد که پاییز بود. روز اولین ورود و دیدار تو.
روزی به یاد ماندنی در خاطره هام.
با ورودت قلبم حال خاصی داشت ضربانم به شدت تمام و به طور باور نکردنی بالا رفته بود.
قلبم داشت تلاش میکرد که خودش رو از درونزندان سینه رها کنه اما نمیتونست.
زبونم بند اومده بود.میلی به غذا نداشتم .عصبی بودم.از خودم بیخود بودم.نمیدونستم چی به سرم اومده .بعدها فهمیدم که عاشق شدم.اونم نه از روی هوس نه نه .....
حس میکردم که یک چیز خاصی مثل یک رشته قلبم رو به قلبت پیوند زده .
اره درسته توی حبس بودم با غل و زنجیری که با هیچ کلیدی باز نمیشد ..
اه....
چه روزهایی بود. دوستشون داشتم .سخت بود.درد داشت.اشک داشت.غم داشت .اه داشت.شیرینی خاصی داشت که تا اون زمان تجربه نکرده بودم.
اره من عاشقت شده بودم.اما نمیتونستم حرفی بزنم .شرم داشتم.حیا داشتم.خجالت میکشیدم.نمیشد بهت گفت.
پیش خودم میگفتم اگه بگم ناراحت میشه؟
خلاصه درد میکشیدم و تحمل میکردم. میدونستم شرایطت رو ....سخت بود.
توی همین زمان بود که ..........
.................................................
داغون بودم و تو داغونتر از دور هواتو داشتم .مراقبت بودم .تا اینکه یک روز یک جای دیگه تو رو دیدم.
نمیدونم خواست خدا بود که سر راه هم قرار بگیریم؟؟
تو خودت اونجا سراغ من اومدی واز اونجا رو خوب یادته.
میدونم که ما به هم نمیرسیم.میدونم قسمت همدیگه نمیشیم.اما اینم بدون که تو رو دیدن قسمتی از زندگی و سرنوشت من بوده .اما تا اخر عمر قول میدم که عاشق تو بمونم .قول میدم که عشقت رو توی قلبم زنده نگه دارم و بهش وفادار بمونم .
توی یک جمله فقط کلام اخر رو میگم
دوستت دارم از ته قلب تا دم مرگ......
باران پاییزی من.......................
کلمات کلیدی: باران
Dimension: 500 x 375
سایز فایل: 19.91 Kb
پسند کردم (8)
Loading...
9
ققنوس
1
1
22 اسفند, 1397
علی اصغر
لایک
1
1
22 اسفند, 1397
mehran [مدیرداخلی]
ممنونم
26 اسفند, 1397
ققنوس
26 اسفند, 1397