دل به جاده می سپارمنه برای رسیدن !جاده آغاز رفتن بود ومن تشنهٔ آغاز !خسته از ماندن واین تکرار!خسته ازنشاندنِ پی درپیدرد درقامتِ بی جانِ لفظ !خسته از پوشیدنِ هرروزِاین جامهٔ عاریتی که”رنگ جماعت گرفته است”دل به جاده می سپارمنه برای رسیدن!!!برای رفتن...گذشتن ...عبور !
Dimension:
550 x 667
سایز فایل:
51.27 Kb