ذکر خيرت در دلم هست و کنارم نيستي
کاسه اي لبريزم و صبر و قرارم نيستي
همچو برگ از شاخسار چشم تو افتاده ام
در خزان مي ميرم اي فصل بهارم نيستي
روح غمگينم جهاني را مکدر مي کند
غرق در اندوهم اما غم گسارم نيستي
نا مسلمان بودم و ايمان من مهر تو بود
دين و دل سوزاندي و گفتي نگارم نيستي
يوسف گمگشته اي در راه کنعانم چه سود
دل بريدي از من و چشم انتظارم نيستي
Dimension: 500 x 482
سایز فایل: 136.33 Kb
پسند کردم (2)
Loading...
2