amirhosein [کاربر نقره ای]
4 views
نریز باده که دستی به زلف یار ندارم
دلم گرفته و کاری به روزگار ندارم
کدام کوچه‌ی تنگی؟ کدام کافه‌ی دنجی؟
که هیچ جای جهان با کسی قرار ندارم
نشسته گَرد به خانه، نگیر خرده که من هم
مسافری که بگیرد مرا به کار، ندارم
ببند پنجره‌ها را، ببند پنجره‌ها را-
-به روی من که امیدی به انتظار ندارم
بگو به مرگ بگیرد تمام هستیِ من را
به جز فراق که چیزی در اختیار ندارم
اگر به خانه‌ی من آمدی، چراغ بیاور
که هیچ صبح سپیدی به شام تار ندارم...
Dimension: 425 x 606
سایز فایل: 19.32 Kb
پسند کردم (3)
Loading...
3
فاطمیون
لایک
4 آبان, 1398
ققنوس
6 آبان, 1398