#در كودكي عاشق بادكنك بودم ، اولين بادكنكي ك داشتم را روز اول محكم بغلش كردم اما تركيد..فهميدم همون اول نبايد خيلي دوست داشتنم رو نشون بدم ، نبايد محكم بغلش كنم چون طاقتشو نداره و ميتركه بادكنك بعدي رو بيش از حد بزرگش كردم ظرفيتشو نداشت و تركيد.. فهميدم نبايد چيزي رو ك دوست دارم بيش از حد بزرگش كنم بادكنك بعدي رو خريدم و اين دفعه حواسم بود ...نه دوست داشتنم رو نشونش دادم نه بيش از حد بزرگش كردم ولي اون هم براي من نموند ، بردمش پيش دوستام در يه چشم بهم زدن صاحبش شدن بادكنك بعدي رو خيلي اتفاقي از دست دادم ميون روزاي خوبمون يهو افتاد رو بخاري و تركيد رفتم سوپر ماركت ي بادكنك ديگه خريدم بهش نگاه كردم و گفتم تو اخرين بادكنكي هستي ك دوست دارم رفتم خونه و اونو تو كمد گذاشتم نه بغلش كردم نه زياد بزرگش كردم نه ب كسي نشونش دادم اينطوري ديگه هيچ خطري تهديدش نميكرديك دوست داشتن يواشكي يك دوست داشتن از راه دور بدون روزاي خوب و شادهرچند وقت يكبار ميرفتم سراغش تا مطمعن شم هنوزم هستي روز رفتم سراغش ديدم خيلي كوچيك و پير شده ...همونجا فهميدم دوست داشتن رو بايد ياد گرفت فهميدم ب دست اوردن كسي ك دوست داري تازه اول ماجراستدوست داشتن نگهداري ميخواد....
Dimension:
800 x 982
سایز فایل:
161.43 Kb