یه مدت بابام یه خروس داشت یه بار مامانم بهش گفت یه فکری به حال این خروست بکن این اینقدر وقت و بی وقت میخونه دارم دیوونه میشم.
بابام اومد به من گفت بنظرت چیکار کنیم؟
گفتم فقط یه راه هست و یه چاقو از تو جیبم در اوردم.
بابام گفت نه پسرم حتما راه دیگهای هم هست. لازم نیست مادرتو بکشیم (⊙...⊙)
In Album: mehdi_sheydai's Timeline Photos
Dimension:
378 x 500
سایز فایل:
31.07 Kb