نامۀ مهدعلیا به ناصرالدین شاههوقربانت شوم تصدقت گردمانشاءالله امروز صبح چهارشنبه تلگراف سلامتی وجود مبارک رسید، در حقیقت عید مبارک شد، از احوالات بخواهید، امروز عید حرمها را به ناهار در بالاخانۀ شمس الدوله مهمانی کردم، الان از ناهار فارغ شده نشستهایم، بهجز دعای دولت شما کاری نیست، وردِ زبان همه شب و روز همهمان است. احوالِ جمیع حرمها خوب است ولی از دوری حضور مبارک همه کاهیده و افسرده هستند. من هم هر روز میآیم اینها را مثل بچه بازی میدهم ولی تاثیری ندارد، درد خودم از همۀ اینها بالاتر است، شب و روز بجز اشک چشم کار دیگر ندارم، ببینید چه خبر است که هر کاری میکنم شیرازی کوچکه خنده کند، ممکن نمیشود. خداوند عالم انشاءالله وجود مبارک شما را از جمیع بلیات حفظ کند. این روزها دیگر رسیدن انزلی و نشستن دریا نزدیک است، همه را به گرفتن ختم و دعا مشغولم، انشاءالله به شما خوش خواهد گذشت از تماشاها و سیاحتها ولی انشاءالله به فراموشخانه تشریف نخواهید برد، اگر ببرید شیر هشت ماه داده را حلال نخواهم کرد. انشاءالله فراموش نخواهید کرد.قربانت شوم احوال .... خان با بچههایش الحمدالله خوب است. همیشه ماچش میکنم. احوال .... خوب است همان اتاق ...... نشسته است درس میخواند گاهی با شاهزادهها بازی میکند. انشاءالله روزی باشد که مژدۀ تشریف آوردن پادشاه را با تلگراف بشنویم، قربانت شوم، دستبند مرا فراموش نفرمایید. خداوند جان مرا به قربان شما بکند. انشاءالله.مهدعلیا
Dimension:
300 x 200
سایز فایل:
34.96 Kb