💎♣️ ℳムみSム ♣️💎
on 22 فروردین, 1399
1 view
دختر و پسری با مخالفت های فراوان خانواده هر دو طرف با هم ازدواج کردند. در اولین صبح عروسی بخاطر سختی های زیادی که کشیده بودند، زن و شوهر توافق کردند که در را بر روی هیچکس باز نکنند!
ابتدا پدر و مادر پسر آمدند، زن و شوهر نگاهی به همدیگر انداختند اما چون از قبل توافق کرده بودند، هیچکدام در را باز نکردند...!
ساعتی بعد پدر و مادر دختر آمدند، زن و شوهر نگاهی به همدیگر انداختند؛ اشک در چشمان زن جمع شده بود و در این حال گفت نمی توانم ببینم که پدر و مادرم پشت در باشند و در را رویشان باز نکنم. شوهر چیزی نگفت، و در را باز کرد و آنها آمدند.
سال ها گذشت خداوند به آنها چهار پسر داد؛ پنجمین فرزندشان دختر بود! برای تولد این فرزند پدر بسیار شادی کرد و چند گوسفند را سر برید و میهمانی مفصلی داد...
مردم متعجبانه از او پرسیدند علت این همه شادی و میهمانی دادن چیست؟
مرد بسادگی جواب داد چون این همان کسی است که، در را به رویم باز میکند!
Dimension: 469 x 581
سایز فایل: 375.73 Kb
پسند کردم (7)
Loading...
محشر (1)
Loading...
8
*SOUSSAN*  [مدیر روابط عمومی]
سلطان غم دختر ههههههه
1
1
22 فروردین, 1399
mehdi_sheydai
1
1
22 فروردین, 1399
ققنوس
▂▃▄▅▇█▓▒░لایک░▒▓█▆▅▄▃▂
27 فروردین, 1399