❤️خار خندید و به گل گفت: سلام
و جوابی نشنید خار رنجید، ولی هیچ نگفت
ساعتی چند گذشت گل چه زیبا شده بود
دست بی رحمی نزدیک امد گل سراسیمه ز وحشت افسرد
لیک ان خار در ان دست خزید و گل از مرگ رهید
صبح فردا که رسید خار با شبنمی از خواب پرید
گل صمیمانه به او گفت: سلام
گل اگر خار نداشت دل اگر بی غم بود
اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود
زندگی، عشق، اسارت، قهر و اشتی
همه بی معنا بود...❤️❤️❤️
Dimension: 425 x 318
سایز فایل: 16.84 Kb
پسند کردم (1)
Loading...
1