#نمی اندیشیدم روزی پیر شدمو پیری هم به سراغ من آیدتاب و توانم کم شوداما هنوز آرزوی دیدنت در من جوانی ها می کندو لرزش دستانمسستی پاهایمهرگز مانع مهرم به تو نبوده اندهمه وجودم پیر شده اندجز عشقمکه هنوز چون کودکان خردسال گاهی در تنهایی هایش به یادت اشک می ریزدنگاه مکن سپیدی چشمهایمچین و چروک های صورتمزبری و سردی دستهایمدرونم شعله های سرخ آتشستعشقی که دوام اورده ستچون اخرین برگ جامانده بر شاخسارممنتظر پاییزماگر تو نیاییاین باد سرد خزانی از راه رسدوپایانم اعلام کندودر خاک ارامش دهنده جای گیرمبروم به ابدیتبه ارامشانجا که ندانم این کفش پای چه کسیستکه بر کالبدخشکیده ی زردم خش خش می کند
Dimension:
720 x 887
سایز فایل:
182.5 Kb