❤️پنج جهت برای غفلت، یک جهت برای هدایت!
قوم #سبا در زمان حضرت #سلیمان می‌زیستند و خورشید را می پرستیدند:
یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ
حضرت سلیمان اراده کرد که تسلیم شان کند به خود، تا شاید راهی به قلب هاشان بگشاید برای تسلیم شان به خدا:
أَلَّا تَعْلُوا عَلَیَّ وَأْتُونِی مُسْلِمِینَ
پس ملکه شان را به قصر خود خواند و قدرت خود را نمایاند، ملکهٔ سبا به فراست دریافت که از سلطهٔ این قدرت راه فراری نباشد، اینجا خورشید هم به دادش نخواهد رسید و تسلیم سلیمان باید شدن:
قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِینَا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِینَ
اما هنوز خورشید در آسمان خدایی می کرد، شعاع تابش خدای دروغین مانع تابیدن نور #ایمان به دیدگان خواب زده شان بود و راه از #بالا بر هدایت بسته بود:
وَصَدَّهَا مَا كَانَت تَّعْبُدُ مِن دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا كَانَتْ مِن قَوْمٍ كَافِرِینَ
اما اگر راه هدایت از آسمانِ بالا بسته است آیا از زمینِ پایین باز نیست؟
سلیمان به تالار آبگینه اش فرا خواند، ملکه نگاه به زیر پا افکند، از عمق آب ترسید و دامن برگرفت و به آبگینه قدم گذاشت!
پس چون نگاه از آسمان برگرفت و به زیر پا افکند، نور هدایت از زیر پایش به دیدگانش تابید، قلبش را روشن از ضیاء رحمانی کرد و ملکه به همراه سلیمان به #خدای یکتا عرض عبودیت کرد:
قِیلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَن سَاقَیْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِیرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
بی جهت نیست که ابلیس رانده شده، چشم طمع بر همه جهات دارد تا قلب بنی آدم را محاصره کنه و راه های هدایت را ببندد:
ثُمَّ لَآتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِینَ...❤️❤️❤️
عزیزان، بیاییم از شش جهت لااقل یک جهت را برای #هدایت باز بگذاریم
تصویر: بارگاه حضرت سلیمان- حسین قوللر آغاسی
Dimension: 425 x 421
سایز فایل: 308.49 Kb
اولین نفری باشید که پسند می کنید.