آخر مو مشکی چشم بند زده بارز لب سیاه

❤️شعر من عاشقت بودم چشمان توبرراه مانده تاکه برگردم؟ باید بدانی با دلم عزم سفر کردم . . ابری برآمد، گریه ام را زیر باران شست گفتی به من، دنیای من نذرِدوچشم توست . . . نه، نم نمِ باران و احساسِ مرا دیدی نه، بغضِ چشم و غصه هایم راتوفهمیدی . . گفتی که خاتون غزلخوانِ دلت هستم لیلای تو،لیلای شعروباورت هستم . . . گلنازِباغت بودم آری دیرفهمیدم او نو گل ات بودومن اما سخت خشکیدم . . . غافل بگومثلِ منِ مجنون کجادیدی؟ من عاشقت بودم، توبر بیگانه خندیدی؟ . . . هیچ اعتباری بردل واحساس خامت نیست نه،برنمی گردم نگو پایان کارت چیست…❤️❤️❤ شاعر , : لیلی آزاد