امیر طاها {ناظر سایت}
5 views
در خيالات خودم در زير باراني که نيست
مي رسم با تو به خانه، از خياباني که نيست ...
مي نشينم روبرويت، خستگي در مي کنم
چاي مي ريزی برايم، توي فنجاني که نيست...
باز مي خندي و مي پرسي که حالت بهتر است
باز مي خندم که خيلي، گرچه مي داني که نيست...
شعر مي خوانم برايت، واژه ها گل مي کنند
ياس و مريم مي گذاری ، توي گلداني که نيست...
چشم مي دوزی به چشمم، مي شود آيا کمي
دستهايم را بگيري ، بين دستاني که نيست...
وقت رفتن مي شود، با بغض مي گويی نرو
پشت پايم اشک مي ريزی، در ايواني که نيست ...
مي روم و خانه لبريز از نبودن ها مي شود
باز تنها مي شوی، با ياد مهماني که نيست ...
اشتیاق دیدنت هر روز دوچندان می شود
درخیالاتت پرمیزنم ،با آنکه می دانم ک نیست ...
ای رهایی تو، رفیق لحظه های ناب منی
انصاف نیست بگویی طاها درفکرتو نیست ...!
Dimension: 345 x 378
سایز فایل: 26.84 Kb
پسند کردم (4)
Loading...
5
رها😜
مرسی طاهایی عالی بود 😌😌😌😌
1
1
2 دی, 1396
امیر طاها {ناظر سایت}
می دونم دا ...!
2 دی, 1396
ĦѦღi∂ɛн
لایک
1
1
2 دی, 1396
امیر طاها {ناظر سایت}
ی لایک کمه دا ...!
2 دی, 1396