1
امیر طاها {ناظر سایت}
5 views
تقدیم ب دکتر جان عزیزم ...!
به یک پلک تو می‌بخشم تمام روز و شب‌ها را
که تسکین می‌دهد چشمت غم جانسوز تب‌ها را...
بخوان، با لهجه‌ات حسّی عجیب و مشترک دارم
فضا را یک‌نفس پر کن به هم نگذار لب‌ها را...
به دست آورده ای دل من را چه کارت با دلِ مردم
تو واجب را به جا آورده ای رها کن مستحب‌ها را...
دلیلِ دل‌خوشی‌های هم باشیم ک بُغرنج است دنیایم
چرا باید غمگین باشیم... نمی‌فهمم سبب‌ها را...
بیا این‌بار شعرم را به آداب تو می‌گویم
که دارم یاد می‌گیرم زبان با ادب‌ها را ...
غروب سرد بی تو چه دلگیر است دکترجان
برای هر قدم یک دم نگاهی کن عقب ها را...!
Dimension: 1180 x 803
سایز فایل: 114.97 Kb
پسند کردم (4)
Loading...
5
ĦѦღi∂ɛн
حملهههههههههه
2
2
25 دی, 1396
امیر طاها {ناظر سایت}
هی خ چ برا دکترجانه زشته حمله نکن ...بابا با کلاس باشین یکم عابروداری کنین پیش دکترجان ...!
1
1
25 دی, 1396
یرمیا کیان🍎
بزار دخترم راحت باشه آقا امیر طاها ...
1
1
25 دی, 1396
امیر طاها {ناظر سایت}
چشم دکتر جان ...!
25 دی, 1396
یرمیا کیان🍎
شعر فوقالعاده زیبایی بود و دلنشین ، بسیار سپاسگزارم از محبت های بیکران شما جناب ، عمره با عزت داشته باشید همواره
25 دی, 1396
امیر طاها {ناظر سایت}
بی پایان اردتمندم ...و ممنون بابت گل زیباتون ...!
1
1
25 دی, 1396
یرمیا کیان🍎
خواهش میکنم متشکر
25 دی, 1396