امیر طاها {ناظر سایت}
1 view
هیچ میگویی اسیری داشتم حالش چه شد
خسته‌ی من نیمه جانی داشت احوالش چه شد...
هیچ می‌پرسی که مرغی کز دیاری گاه گاه
می‌رسید و نامه‌ای می‌بود بربالش چه شد...
هیچ کلک فکر میرانی بر این کان خسته را
جان نالان خود برآمد جسم چون نالش چه شد...
در ضمیرت هیچ می‌گردد که پار افتاده‌ای
مرغ روحش گرد من می‌گشت امسالش چه شد...
پیش چشمت هیچ می‌گردد که در دشت خیال
آهوی من بود مجنونی به دنبالش چه شد...
پیش دستت چاکری استاده بد آخر ببین
مرگ افکندش ز پا غم کرد پامالش چه شد...
ملک عیش طاها یارب چرا شد سرنگون
گشت بختش واژگون اقبال داغونش چه شد...!
Dimension: 360 x 266
سایز فایل: 45.47 Kb
پسند کردم (1)
Loading...
2