امیر طاها {ناظر سایت}
1 view
مهی که شمع رخش نور دیده‌ی من بود
ز دیده رفت و مرا سوخت این چه رفتن بود...
مرا کشنده‌ترین ورطه‌ی محل وداع
سرشگ رانی آن سر پاکدامن بود...
فکند چشم حسودم جدا ز دوست چه دوست
یکی که مایه‌ی رشگ هزار دشمن بود...
کشید روز به شامم چه شام آن که درو
ستاره‌ی سحر روز مرگ روشن بود...!
Dimension: 1440 x 1931
سایز فایل: 197.55 Kb
پسند کردم (4)
Loading...
5