بعد دوسه روز امروز با کلی سلام صلوات اومدم سرکار ... داخل خیابونی ک دفترم اونجاست ک وارد شدم دیدم عکس یکی از همسایه ها بنر شده ... زیرش نوشتن چیز جان بیادت هستیم ... دلم هوری ریخت ... عاخه این بشر اصن فک نمیکرد ی روزی می میره ... اصن فک نمی کرد اونم میره ... ینی هیچکی فک نمی کرد اون آقا با اینهمه ثروت و برو بیا و کیا بیا ب این زودی بمیره ... کارندارم چجوری جمع کرده و چجوری زندگی میکرد ...ولی فوت این بابا ی تلنگری ب گنده های شهر زده ک حتی اگرهمه دنیا هم مال ما باشه وقتش ک برسه شده با ی سکته ناقابل عادم میره ... مراقب رفتارمون باشیم سلیمان هم ک باشیم روزی طعمه موریم ...!
In Album: امیر طاها {ناظر سایت}'s Timeline Photos
Dimension:
360 x 150
سایز فایل:
36.49 Kb
پسند کردم (6)
Loading...
نمایش 3 کامنت بیشتر
3/7
یرمیا کیان🍎
سرنوشت همه ی ما همینه باباجون ، یکی زودتر یکی دیر تر ، پیمانه که پر بشود مسافریم پسرم ... امیدوارم تلنگری باشد برای غافلان ...
2
2
2
امیر طاها {ناظر سایت}
بله دکترجان کاش تلنگری باشه برای چون منی ...!
mahsa
خدارحمتشون کنه..بله درست میفرمایید مرگ عاقبت همه ی ماست وگریزی نیست.
2
2
2امیر طاها {ناظر سایت}
ممنون از تاییدتون بانو ...!
ĦѦღi∂ɛн
خدا رحمتش کنه با چندتا صلبات رفتی سرکار کشل
1
1
1امیر طاها {ناظر سایت}
خدا تورم رحمت کنه ... با کلی خخخخ ...اصن نمی اومدم بزور ازخونه بیرونم کردن ...خخخخخخ ...!
ĦѦღi∂ɛн
رئیس کردتت بیرون از خونه