12q
امیر طاها {ناظر سایت}
3 views
گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد
هرچه کردم هر چه آه انگار آرامم نکرد...
روستا از چشمِ من افتاد، دیگر مثل قبل
گرمی آغوش گندمزار نیز آرامم نکرد...
بی‌تو خشکیدند پاهایم ،کسی راهم، نبرد
درد دل با سایه‌ی دیوار هم آرامم نکرد...
خواستم دیگر فراموشت کنم اما نشد
خواستم اما نشد، این کارنیز آرامم نکرد...
سوختم آن‌گونه در تب، آه از مادر بپرس
دستمال تب‌ بر نم‌دار هم آرامم نکرد...
ذوق شعرم را کجا بردی که بعد از رفتنت
عشق و شعرو دفتروخودکارهم آرامم نکرد...!
Dimension: 219 x 369
سایز فایل: 82.87 Kb
پسند کردم (3)
Loading...
4
ĦѦღi∂ɛн
لایک
1
1
12 بهمن, 1396
امیر طاها {ناظر سایت}
سپاس دا ...!
13 بهمن, 1396