دوست واژه استواژهای که از لب فرشتهها چکیده استدوست نامه استنامهای که از خدا رسیده استنامه خدا همیشه خواندنی استتوی دفتر فرشتههاواژه قشنگ دوستماندنی استراستی دلت چقدرآرزوی واژههای تازه داشتدوست گلات رسیدواژه را کنار واژه کاشتواژهها کتاب شددوستت همان دعای توستآخرش دعای تومستجاب شدعرفان نظرآهاری~~~~~✦✦✦~~~~~بعضى آدمها را باید آنقدر تكثیر كردتا مبادا نسلشان منقرض شودآنها كه دلیلِ حالِ خوبتان هستندآنها كه حتى با فكر كردن بهشان،لبخند روى لبتان مینشیندهمان آدمهایى كه در بدترین شرایطشما را تمام و كمال پذیرا بودنددارید اگر از این نایابهادو دستى بچسبیدشانعلی قاضی نظام~~~~~✦✦✦~~~~~تو را دوست دارمچون نان و نمکچون لبان گر گرفته از تبکه نیمه شبان در التهاب قطرهای آببر شیر آبی بچسبد!تو را دوست دارمچون دقایق شک وانتظار و دلواپسیهنگام گشودن بستهای بزرگکه از درون آن بی خبری!تو را دوست دارمچون اولین سفر با هواپیمابر فراز اقیانوسچون هیاهوی درونملرزش دل و دستمدر آستانه دیداری در استانبول!تو را دوست دارمچون گفتن: شکر خدا زندهامناظم حکمت~~~~~✦✦✦~~~~~دل من دیر زمانی ست که می پندارد«دوستی» نیز گلی ستمثل نیلوفر و ناز،ساقه ترد ظریفی داردبی گمان سنگدل است آن که روا میداردجان این ساقه نازک رادانستهبیازارددر زمینی که ضمیر من و توستاز نخستین دیدارهر سخن، هر رفتار،دانههایی ست که میافشانیمبرگ و باری ست که میرویانیمآب و خورشید و نسیمش «مهر» استگر بدان گونه که بایست به بار آیدزندگی را به دل انگیزترین چهره بیارایدآنچنان با تو در آمیزد این روح لطیفکه تمنای وجودت همه او باشد و بسبینیازت سازد، از همه چیز و همه کسزندگی، گرمی دلهای به هم پیوسته ستتا در آن دوست نباشد همه درها بسته استدر ضمیرت اگر این گل ندمیده ست هنوزعطر جان پرور عشقگر به صحرای نهادت نوزیده ست هنوزدانهها را باید از نو کاشتآب و خورشید و نسیمش را از مایه جانخرج میباید کردرنج میباید برددوست میباید داشتبا نگاهی که در آن شوق برآرد فریادبا سلامی که در آن نور ببارد لبخنددست یکدیگر رابفشاریم به مهرجام دلهامان رامالامال از یاری، غمخواریبسپاریم به همبسراییم به آواز بلند:شادی روح توای دیده به دیدار تو شادباغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوستتازه، عطر افشانگلباران بادفریدون مشیری~~~~~✦✦✦~~~~~«خانه دوست کجاست؟»در فلق بود که پرسید سوارآسمان مکثی کردرهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشیدو به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:«نرسیده به درختکوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر استو در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی استمیروی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ، سربه در میآردپس به سمت گل تنهایی میپیچی،دو قدم مانده به گل،پای فواره جاوید اساطیر زمین میمانیو تو را ترسی شفاف فرا میگیرددر صمیمیت سیال فضا، خش خشی میشنوی:کودکی میبینیرفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه نورو از او میپرسیخانه دوست کجاست؟»سهراب سپهری~~~~~✦✦✦~~~~~من دلم میخواهدخانهای داشته باشم پر دوستکنج هر دیوارشدوستانم بنشینند آرامگل بگو، گل بشنوهر کسی میخواهدداخل خانه پر مهر و صفامان گرددیک سبد بوی گل سرخ به ما هدیه کندشرط وارد گشتنشستشوی دلهاشرط آنداشتن یک دل بی رنگ و ریاستبه درش برگ گلی میکوبمروی آن با قلم سبز بهارمینویسم:ای یارخانه دوستی ما اینجاستتا که سهراب نپرسد دیگرخانه دوست کجاستنیلوفر عاکفیانعکس نوشته دوست آن دانم که گیرد دست دوست سعدیاشعار کوتاه درباره دوستدوست مشمار آن که در نعمت زندلاف یاری و برادر خواندگیدوست آن دانم که گیرد دست دوستدر پریشان حالی و درماندگیسعدی~~~~~✦✦✦~~~~~باغی که در آن آب و هوا روشن نیستهرگز گل یکرنگ در آن گلشن نیستهر دوست که راستگوی و یکرو نبوددر عالم دوستی کم از دشمن نیستمحمد فرخی یزدی~~~~~✦✦✦~~~~~نی قصه آن شمع چگل بتوان گفتنی حال دل سوختهدل بتوان گفتغم در دل تنگ من از آن است که نیستیک دوست که با او غم دل بتوان گفتحافظ~~~~~✦✦✦~~~~~چشمی دارم همه پر از صورت دوستبا دیده مرا خوشست چون دوست در اوستاز دیده دوست فرق کردن نه نکوستیا دوست به جای دیده یا دیده خود اوستمولانا~~~~~✦✦✦~~~~~تا نگذری از جمع به فردی نرسیتا نگذری از خویش به مردی نرسیتا در ره دوست بی سر و پا نشویبی درد بمانی و به دردی نرسیابوسعید ابوالخیر~~~~~✦✦✦~~~~~آن به که در این زمانه کم گیری دوستبا اهل زمانه صحبت از دور نکوستآنکس که به جمگی تو را تکیه بر اوستچون چشم خرد باز کنی دشمنت اوستخیام~~~~~✦✦✦~~~~~آری آغاز دوست داشتن استگرچه پایان راه ناپیداستمن به پایان دگر نیندیشمکه همین دوست داشتن زیباستفروغ فرخزاد~~~~~✦✦✦~~~~~درد جدایی از دوستاز درد جدایی از رحِمِ مادر بیشتر استبچه نمیفهمد چرا از جای گرم و نرمش پرت شده بیروناما ما میفهمیم که تنها شدهایمفریبا وفیعکس نوشته از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن از دوستان جانی مشکل توان بریدنتک بیتهای ناب درباره دوستاز جان طمع بریدن آسان بود ولیکناز دوستان جانی مشکل توان بریدنحافظ~~~~~✦✦✦~~~~~زنده بیدوست در وطنیمثل مرده است در کفنیسعدی~~~~~✦✦✦~~~~~نه چنین حساب کردم چو تو دوست میگرفتمکه ثنا و حمد گوییم و جفا و ناز باشدسعدی~~~~~✦✦✦~~~~~از بس که مهر دوست به دل جا گرفته استجایی برای کینه دشمن نمانده استاظهری کرمانی~~~~~✦✦✦~~~~~ای دوست به دوستی قرینیم تو راهرجا که قدم نهی زمینیم تو رامولانا~~~~~✦✦✦~~~~~ما دل به غم تو بسته داریم ای دوستدرد تو به جان خسته داریم ای دوستابوسعید ابوالخیر~~~~~✦✦✦~~~~~من به خال لبت ای دوست گرفتار شدمچشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدمامام خمینی~~~~~✦✦✦~~~~~با غبار راه معشوق است راز آفتابخاک پای دوست در چشمان عاشق توتیاستحسین منزوی~~~~~✦✦✦~~~~~به همان قدر که چشم تو پر از زیبایی استبی تو دنیای من ای دوست پر از تنهایی استبهروز یاسمی
Dimension:
2448 x 2635
سایز فایل:
596.64 Kb