نمیداند مه نامهربانم
که دور از روی خویش بر چسانم
چو زلف بیقرارش بیقرارم
چو چشم ناتوانش ناتوانم
برو باد و گدایی کن به کویش
بگو با آن مه نامهربانم
که گر چه مینهی بار فراقم
و گرچه می زنی تیغ زبانم
هنوزم دردت اندر سینه باشد
اگر در خاک ریزد استخوانم
بپوش از شمع حال سوز خسرو
که تا گوید که شبها بر چه سانم
In Album: REZA's Timeline Photos
Dimension:
564 x 762
سایز فایل:
76.56 Kb