*Nazanin*
on 14 اسفند, 1396
3 views
دیگر مرا به معجزه دعوت نمی کنی
با من ز درد حادثه صحبت نمی کنی
دیریست پشن پنجره ماندم که رد شوی
ما تو مدتی ست اجابت نمی کنی
دلی که داده ای به من از یاد برده ای
گفتی ز باغ پنجره هجرت نمی کنی
بیمار عشق توست پرستوی روح من
از این مریض خسته عیادت نمی کنی
باشد برو ولی همه جا غرق عطر توست
گرچه تو هیچ خرج صداقت نمی کنی
یکبار از مسیر نگاهم عبور کن
آنقدر دور گشته که فرصت نمی کنی
گل های باغ خاطره در حال مردنند
به یاس های تشنه محبت نمی کنی
رفتی بدون آن که خداحافظی کنی
دیگر به قاب پنجره دقت نمی کنی
امروز سیب سرخ رفاقت دلش گرفت
این سیب را برای چه قسمت نمی کنی
یعنی من از مقابل چشم تو رفته ام
این کلبه را دوباره مرمت نمی کنی
زیبا قرارمان همه جا هر زمان که شد
گرچه تو هیچ وقت رعایت نمی کنی
Dimension: 500 x 888
سایز فایل: 73.87 Kb
پسند کردم (4)
Loading...
5
الهه
هعی دل غافل
1
1
14 اسفند, 1396
*Nazanin*
هعیییییییییییییی
1
1
15 اسفند, 1396
الهه
فدا دلت
1
1
15 اسفند, 1396
*Nazanin*
خدا نکنه
15 اسفند, 1396