mehran [مدیرداخلی]
on 24 اسفند, 1396
11 views
غم.......
نمیدانم. نمیدانم چگونه توصیف کنم غمی را که در سینه دارم .غمی سنگین همچو سنگینی مه صبح گاهی جنگلهای انبوه .شاید دیده باشی نمیدانم.
غم من سنگینتر از چیزیست که تصور میکنی.غمی که با سکوت و فریاد از عشقی بزرگ است.
شاید نوشته هایم را خوانده باشی همه دردناک و سوز اور حاکی از این سکوت مرگبار بی کلام.
سالهاست که لب نگشوده ام تا کسی از راز پنهان صندوقچه قلبم اگاه نشود.
فقط مینویسم تا تو بخوانی .بخوانی تا که بدانی که این شور و اشتیاق این درد پنهان از برای چیست؟ و از بهر کیست؟
همه میگویند دیوانه ای بیش نیستم .تو هم مرا دیوانه میدانی ؟
اما بدان که این دیوانگی را دوست دارم.زیباست و پرهیجان.پرشور و شیرین .
اری از بهر توست این همه دیوانگی .
یادت هست که ان روز .همان روز پاییزی را میگویم ..روز اشنایی ..روزی که اولین کلام عشق را بر زبان راندی و قلعه تسخیر ناپذیر و مستحکم قلبم را ویران کردی ؟ از همان روز بود که مرا دیوانه خواندند.
اینها نمیدانند که برای تو باید دیوانگی کرد اینها هیچ نمیدانند هیچ.....
باران پاییزی من .....................
mehran
پاییز 92
Dimension: 450 x 338
سایز فایل: 202.68 Kb
پسند کردم (5)
Loading...
6
مریم
زیباس
1
1
24 اسفند, 1396
ĦѦღi∂ɛн
لایک
2
2
24 اسفند, 1396
SH@Y@N
چقد غمگین 1f614.png(
2
2
24 اسفند, 1396