مریم
on 28 اسفند, 1396
8 views
یه وقتی دم دمای
عید که میشد
وقتی کم کم
دست فروشا
شمع های رنگارنگ و
ماهیای قرمز
بساط میکردن
چه شوقی تموم
وجودمونو فرا میگرفت ...
روزای آخر سال که
مدرسه میرفتیم،
چقدر دوسداشتیم
لباس نوامونو بپوشیم
اما به اصرار مادر و با
کلی اکراه تا سال نو
صبر می کردیم ...
یه وقتی یه روز یا
چند ساعت مونده
به سال تحویل که
ماهی قرمزمون میمرد
انگار که تموم غم
دنیا تو دلمون
جمع شده میشد ...
وقتی سال تحویل میشد
کتاب قرآن مرکز
توجه مون میشد و
عیدی هایی که تا
مدتها دلمون نمیومد
تاش بزنیم ...
یه وقتی عید
چه لذتی داشت ...
چی میشد کودکی
هیچوقت تموم نمیشد ؟
Dimension: 500 x 378
سایز فایل: 37.37 Kb
پسند کردم (4)
Loading...
5
ĦѦღi∂ɛн
لایک
28 اسفند, 1396