مه
on 22 فروردین, 1397
8 views
روز‌های زیادی به تو فکر کردم
شب‌های زیادی رویایت را بافتم
هزاربار نگرانت شدم و صدبار از عاشقی کردنت قند توی دلم آب شد
تو نباتِ چایِ تلخِ روزگارم بودی
تو وسطِ زمستانِ یخ زده‌ی زندگی گرمم کردی یک روز و
من با تو چیزهایی از زندگی فهمیدم
که قبل از تو نمیدانستم
تو آمدی و کمی زندگی و لبخند به یادگار برایم جا گذاشتی و رفتی
مردانه رفتی
چرای رفتنت رازِ بینِ من و توست
نه تو مقصرِ اشک‌های منی
نه غمِ چشم‌های تو گردنِ من است
این بازی دوتا بازنده داشت
دو سر سوز بود
نمیدانم بگویم خدا نخواست برای هم باشیم؟ بگویم دستِ تقدیر؟
نمیدانم اما این را میدانم که از تو که یک روز معنای تمامِ واژه‌های خوبِ من بودی هیچگاه به بدی یاد نخواهم کرد
هنوز به تمامِ حرف‌هایت که بوی قهوه میداد فکر میکنم و مست میشوم از اینکه یک روز کسی را درکنار خودم داشتم که با بودنش از هیچ چیز نمیترسیدم و پناه و مرهمم بود و وسط گریه مرا میخنداند و چهره‌اش شکلِ آرامش بود
هرگز برای اینکه حسرتِ نداشتنت را لاپوشانی کنم از تو به بدی یاد نخواهم کرد و امیدوارم از من برای تو حرف‌های شیرین و خاطره‌های رنگی به یادگار مانده باشد
من و تو یک روز انتخاب هم بودیم
اما خدا ما را برای هم انتخاب نکرد
حسرتِ تمامِ آنچه میخواستیم بسازیم و زودتر از ساخته شدن ویران شد با من است اما
یادت باشد که هرکجای جهان باشی یک نفر برایت آرزوی خوشبختی میکند
هنوز نگرانت میشود و دلش نمی‌آید غمِ روزگارت را ببیند
دیگر نمیشود دست هم را بگیریم و حال هم را خوب کنیم
اما حالا که چشممان هنوز به روزگارِ هم است بیا لبخند بزنیم
بیا هرکدام از مسیر خودمان به سمت حال خوب و آرامش حرکت کنیم
شاید همه چیز درست شد
شاید بیقراری‌مان تمام شد
شاید با دیدن لبخند هم از فاصله‌های دور دست کشیدیم از حسرتِ آنچه که نشد باهم بسازیم...
پ.ن:عاشقِ تو بودن بی رحمانه ترین
دلخوشی دنیاست...
پ.ن.تر:رها کردن در حینِ وصل بودن...
Dimension: 400 x 500
سایز فایل: 163.14 Kb
پسند کردم (4)
Loading...
5
ĦѦღi∂ɛн
لایک
24 فروردین, 1397
Hamid [کاربر طلایی]
لایک
27 فروردین, 1397