mehran [مدیرداخلی]
on 23 فروردین, 1397
4 views
#باران پاییزی من.............
باز هم سلام بارانم... خسته ای می دانم ... اما چه باید کرد وقتی یک آدم سمج ، در گذار لحظه های بی فروغ ، کنار دستت دارد نقش عشق بازی می کند ... امشب نمی دانم چه کلماتی بین ما رد و بدل خواهد شد ... نه جنس کلمات را می دانم و نه می دانم وقتی کلمات به جانت نشست ، همان معشوق دیروز می مانی یا پر می کشی و می روی ... اما خوب می دانم که تو همان خوب دیروز ، بارها و بارها جان عطشناکم را می بری تا حواشی سبز جاده خیال و بر می گردانی وقتی که تا آخرین قطره عشق را در جانم ریخته ای ... خودت گفته بودی . یادت هست باران : من ... تو ... پاییز......خزان ... باران ... چه عاشقانه ی آرامی بارانم... تو برای یک لحظه نگاه مشتاق و خندان مرا بیاد بیاور ... شیطتنت های این آشنا را بفهم ... نگاهش را ببین ... ذره ذره دوستت دارم ها را بنوش و اسمش را به خاطر بسپار ... تو که نمی دانی در این فرداهای بی تکرار ، تقدیر لعنتی ، کدام برگه زندگی مان را خط خطی می کند ... ببین باران : دارد شب می شود ... ... لج می کنی ... می گویی نه ... هر بار گفته ای نه ... فقط نگاهت می کنم ... تو نگاهم می کنی ... خاموش می مانم و در سکوت شب، تنها یک کلمه به آرام... ی بینمان نجوا می شود ... نازنینم : تو راحت بخواب ... من مشق گریه هایم هنوز مانده ....
تقدیم به تو.........
mehran
کلمات کلیدی: باران
Dimension: 500 x 303
سایز فایل: 700.11 Kb
پسند کردم (5)
Loading...
6
ĦѦღi∂ɛн
لایک
23 فروردین, 1397
mehran [مدیرداخلی]
ممنون
23 فروردین, 1397
mehran [مدیرداخلی]
ممنون
1 اردیبهشت, 1397
mehran [مدیرداخلی]
ممنون
4 اردیبهشت, 1397