جمال فرهنگ
on 19 اردیبهشت, 1397
1 view
تابستان شده بود و هوا خیلی گرم بود. به آپارتمان جدیدی رفته بودیم که کولر نداشت. کولری خریدم. برای بردن کولر به پشت‌بام دو تا کارگر گرفتم. کارگرها گفتند که 40 هزار تومان می‌گیرند. من هم کمی چانه‌زنی کردم و روی 30 هزار تومان توافق کردیم.
بعد از اینکه کولر را به پشت بام آوردند و زیر آفتاب داغ پشت‌بام عرق می‌ریختند، سه تا 10 هزار تومانی به یکی از آن دو کارگر دادم. او یکی از 10 هزار تومانی‌ها را برای خودش برداشت و دو تای دیگر را به کارگر دیگر داد.
به او گفتم: «مگر شریک نیستید؟»
گفت: «چرا، ولی او عیال‌وار است و احتیاجش از من بیشتر.»
من هم برای این طبع بلندش دست تو جیبم کردم و دو تا 5 هزار تومانی به او دادم. تشکر کرد و دوباره یکی از 5 هزار تومانی‌ها را به کارگر دیگر داد و رفتند.
داشتم فکر می‌کردم هیچ وقت نتوانستم این قدر بزرگوار و بخشنده باشم. آنجا بود که یاد جمله زیبایی افتادم:
«بخشیدن دل بزرگ می‌خواهد نه توان مالی.»

لاحول و ولاقوه الا بالله العلی العظیم
استغفرالله واتوب الیه
Dimension: 225 x 225
سایز فایل: 10.81 Kb
پسند کردم (6)
Loading...
7
جمال فرهنگ
انسانها ی با مرام وبا صداقت و دست دل باز هستند که محبوب خلق ومورد حمایت خداوند هستند
1
1
19 اردیبهشت, 1397
azadeh
عالی
19 اردیبهشت, 1397
مریم
لایک
19 اردیبهشت, 1397
جمال فرهنگ
ممنونم ازاده خانم تشکر خانم مدیر
1
1
19 اردیبهشت, 1397