مه
on 28 اردیبهشت, 1397
3 views
برف سنگینی در حال باریدن بود،ناصرالدین شاه هوس درشکه سواری به سرش زد...
دستور داد اتاقک درشکه را برایش گرم و منقل و وافور شاهی را هم در آن مهیا کنند؛
کمی پس از حرکت که تماشای برف و بوران بیرون و احساس گرمای مطبوع داخل کابین سرخوشی به ارمغان آورد برای آنکه سوگلی هایش را بخنداند خطاب به پیرمرد درشکه چی که از شدت سرما می لرزید، فریادزد: درشکه چی! به سرما بگو ناصرالدین شاه "تره هم واست خرد نمی کنه!" .
درشکه چی بیچاره سکوت کرد... کمی بعد ناصرالدین شاه دوباره سرخوشانه فریاد زد:
درشکه چی! به سرما گفتی؟؟؟
درشکه چی که از سردی هوا نای حرف زدن نداشت، گفت: بله قربان؛ گفتم!!!
-خب چی گفت؟؟؟
گفت: با حضرت اجل همایونی کاری ندارم، اما پدر تو یکی رو درمی یارم...
راستش امروزم مقامات همايوني براي تحریم ها تره هم خرد نمي كنند...
چون قراره پدر بقیه رودربیاره
Dimension: 600 x 1280
سایز فایل: 341.26 Kb
پسند کردم (8)
Loading...
9
mehdi_sheydai
احسنت .عاااااااااااالی بود بینهایت .
28 اردیبهشت, 1397
ĦѦღi∂ɛн
لایک
5 خرداد, 1397