روی لب های تو وقتی ردی از لبخند نیست
در وجودم سنگ روی سنگ دیگر بند نیست...
اخم هایت را کمـی وا کن که تاب آوردنش
در توان شانه های خسته ی الوند نیست...
خواجه ی قاجار اگر چشم کسی را کور کرد
قصه اش آنچـه مورخ ها به ما گفتند نیست...
خواست تا از چشم زخم دشمنان حفظت کند
خــوب مـی دانست کـــار آتش و اسپند نیست...
آنقدر شیریــن زبانــــی کـار دستــم داده ای
قند خون از خوردن بیش از نیاز قند نیست...
ای تنت شیــراز راز آلـــود فتحت می کنم
گرچه در رگ هام خون پادشاه زند نیست ...!
In Album: امیر طاها {ناظر سایت}'s Timeline Photos
Dimension:
236 x 259
سایز فایل:
10.42 Kb
پسند کردم (3)
Loading...
ĦѦღi∂ɛн
لطفا در گذاشتن تصویر دقت کنن ممنون
1
1
امیر طاها {ناظر سایت}
ووووووووووووووووووی ... خواستی حرفی زده باشی و گیربدی خب ک چ ... از لبت قند شکر می ریزی دمادم خب ک چ ... تو مدیر ارشدی و هرچ می خواهی بگو ...تو من گیر دادی نه ب تصویر خب ک چ ... اینهمه تصویر جوروناجور می بینن همه ... تو ب پست بی موردمن گیر دادی خب ک چ ...!!!
ĦѦღi∂ɛн
خب و ساندویچ پیچی . خب و ماکارانی پیچی
1
1
امیر طاها {ناظر سایت}
ینی کلن ... خخخخخ اصن هرچی تو بگی ...!!!
ĦѦღi∂ɛн
افلین پسمل خوب این شد
1
1