یادمه خدا وختی منو بیافریده بود بدیده بود ک کسلم و حوصله ندارم ...
بعدش ی روز نشسته بودمندی و در حال بی حوصلگی بودمندی ک دیدم یکی داره صدام می کنه سرمو بلند کردندی ، دیدم یکی از فرشته های خداست رو بمن کردو گفت :طاهاجان چی شده جیگر چرا حوصله نداری ... گفتم نوموخوام ...لبخندی زدو گفت ناراحت نباش جیگررر الان خدا داره ی موجودی آفریده می کنه تا بیاد اینجا سرگرمت کنه ... خلاصه در لاک خود داشتمندی فرو رفتمندی ک یهویی ی چی از عاسمون تلپی افتاندی جلوم ... تا ک افتادندی من از بی حوصلگی درعامدندی ک بعدها متوجه شدمندی ک اسم این موجود دختر بودندی و نامش را جذاب خانوم گذاشتمندی و کلی خندیدندی خخخخخ...!
جذاب خانوم روزت مبارک خانومی ...!
Dimension:
869 x 960
سایز فایل:
96.71 Kb