آرش نیکجو
on 18 شهریور, 1397
8 views
شده از دست خودت پر بکشی گریه کنی
قفسی غصه به بستر بکشی گریه کنی
تبری هیچ شده شاخه ی سبزت ببُرد
آه ِ یک جنگل وُ سنگر بکشی گریه کنی
نفسی تازه کنی خاطره ها زنده شود
از دلت ریشه ی نِشتر بکشی گریه کنی
سبدی گل بخری دور ِ خودت پرسه زنی
پرده را سایه ی دلبر بکشی گریه کنی
به قراری که نباشد دگر از او خبری
بروی شعله به دفتر بکشی گریه کنی
تب ِ هر لحظه غمت ، فاصله ها را بِکِشد
هی به این ثانیه ها سر بکشی گریه کنی
شده خاموش شوی تا بِکُشد درد تو را
غزلی خسته به آخر بکشی گریه کنی
شاعر : محمد محسن خادم پور
Dimension: 720 x 800
سایز فایل: 305.94 Kb
پسند کردم (1)
Loading...
1