شغل پدرم سقایی بود و با مشک، آب می برد در خانه ها.
پدرم می گفت: "در حرم امام رضا علیه السلام سقایی می کردم که ناگهان حرم شلوغ شد و فضا متشنج و مردم را به رگبار بستند."
پدرم در این شلوغی و تیراندازی ها پایش زخمی می شود و به هر زحمتی هست خودش را می رساند زیر نهر آبی که از وسط حرم رد می شد و آنجا مخفی می شود.
او می گفت: "ناله و فریاد یاعلی از افراد تیر خورده بلند بود."
پدرم تعریف می کرد: "همانطور که زیر نهر آب بودم، می دیدم که، همه کسانی را که تیر خورده بودند چه مرده و چه زنده می ریختند روی گاری ها و ماشین های مخصوص و آنها را از حرم بیرون می بردند که نمی دانم آنها را به کجا منتقل کردند."😔
In Album: حامد's Timeline Photos
Dimension:
914 x 1280
سایز فایل:
322.51 Kb
پسند کردم (4)
Loading...
نمایش 1 کامنت بیشتر
4/5
حامد
می خواستند طرح تغییر لباس را در ایران اجرا کنند و لباس خارجی ها را وارد فرهنگ و تمدن ایران کنند.
اما مگر غیر از این است که لباس مردم هر کشور، فرهنگ و پرچم آن کشور و هویت آن مردم است؟
طبیعی است که مردم به این تغییر رضایت ندادند و اعتراض کردند.
۲۱ تیر ۱۳۱۴ مسجد گوهرشاد شاهد اجتماع اعتراضی مردم بود.
... نمایش بیشتر
ĦѦღi∂ɛн
لایک
امیر طاها {ناظر سایت}
خدا رحمتشون کنه ...!
فاطمیون
▂▃▄▅▆▇█▓▒░عالی ░▒▓█▇▆▅▄▂