حامد
on 26 شهریور, 1397
0 views
شغل پدرم سقایی بود و با مشک، آب می برد در خانه ها.
پدرم می گفت: "در حرم امام رضا علیه السلام سقایی می کردم که ناگهان حرم شلوغ شد و فضا متشنج و مردم را به رگبار بستند."
پدرم در این شلوغی و تیراندازی ها پایش زخمی می شود و به هر زحمتی هست خودش را می رساند زیر نهر آبی که از وسط حرم رد می شد و آنجا مخفی می شود.
او می گفت: "ناله و فریاد یاعلی از افراد تیر خورده بلند بود."
پدرم تعریف می کرد: "همانطور که زیر نهر آب بودم، می دیدم که، همه کسانی را که تیر خورده بودند چه مرده و چه زنده می ریختند روی گاری ها و ماشین های مخصوص و آنها را از حرم بیرون می بردند که نمی دانم آنها را به کجا منتقل کردند."😔
Dimension: 914 x 1280
سایز فایل: 322.51 Kb
پسند کردم (4)
Loading...
4
حامد
می خواستند طرح تغییر لباس را در ایران اجرا کنند و لباس خارجی ها را وارد فرهنگ و تمدن ایران کنند. اما مگر غیر از این است که لباس مردم هر کشور، فرهنگ و پرچم آن کشور و هویت آن مردم است؟ طبیعی است که مردم به این تغییر رضایت ندادند و اعتراض کردند. ۲۱ تیر ۱۳۱۴ مسجد گوهرشاد شاهد اجتماع اعتراضی مردم بود. ... نمایش بیشتر
26 شهریور, 1397
ĦѦღi∂ɛн
لایک
26 شهریور, 1397
امیر طاها {ناظر سایت}
خدا رحمتشون کنه ...!
26 شهریور, 1397
فاطمیون
▂▃▄▅▆▇█▓▒░عالی ░▒▓█▇▆▅▄▂
5 آبان, 1397