20180893_1418490424871068_7769888334326792192_n

قدیما ﺣﺮﻳﻢ ﺧﺼﻮﺻی ﻧﺒﻮﺩ ﺣﺘﯽ ﺣﻤﺎﻣﺶ ﻋﻤﻮمی ﺑﻮﺩ، ﻭﻟﯽ ﭼﺸﻢ ﻫﻴﭽﻜﺲ ﻫﺮﺯﻩ ﻧﺒﻮﺩ .اونروزها ﭘﺎی کسی ﺟﻠﻮ کسی ﺩﺭﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ، ﻭلی ﭘﺸﺖ ﭘﺎ ﺯﺩﻥ ﻫﻢ ﻧﺒﻮﺩ. اونروزها ﺣﺮفی ﺗﻮی ﺩﻟﻬﺎ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ، ﺣﺮفی ﻫﻢ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ کسی ﻧﺒﻮﺩ. ﺍﻭنروزها ﺑﺮﮔﺮ ﻭ ﭼﻨﺠﻪ ﻭ ﺑﺨﺘﻴﺎﺭی ﻧﺒﻮﺩ، ﮊﻟﻪ ﻭ ﭘﺎی ﺳﻴﺐ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﻧﻮﻥ ﻭ ﭘﻨﻴﺮ ﺑﻮﺩ. ﺍﻭﺝ ﻛﻼﺳﺶ ﺗﻮﯼ ﺳﺒﺰی ﻭ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺗﺮشی ﻭﺁﺵ ﺑﻮﺩ. ﺍﻭنرﻭﺯها ﺭﻧﮓ ﺳﺎﻝ ﻧﺒﻮﺩ، ﻣﺎﻧﺘﻮﻫﺎیﺭﻧﮕﺎﻧﮓ ﻧﺒﻮﺩ، ﭘﻴﺮﻫﻦ ﺷﻴﻚ ﻭ بیﺧﻂ ﻭ ﻳﻘﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺑﻮﺩ ﺗﻮﯼ ﺑﻘﭽﻪ ﺑﻮﺩ.. ﺍﻭنرﻭﺯها ﭘﻴﺮﻫﻦ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻫﺮچی ﺑﻮﺩ.ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﺑﻮﺩ، ﺁﺭﺯﻭی ﻳﻪ ﺑﭽﻪ ﭘﻮﺷﻴﺪﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﻋﻴﺪ ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺑﻮﺩ. اﻭنرﻭﺯها پولی ﻧﺒﻮﺩ، ﻭلی ﺩﻟﻬﺎ ﺧﻮﺵ ﺑﻮﺩ. ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ اونروزها ﻭلی ﺍﻻﻥ شاید ﻫﻤﻪ ﻣﻮﻥ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺭﻳﻢ، شاید ﺧﻮﻧﻪ ﺩﺍﺭﻳﻢ، ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺩﺍﺭﻳﻢ، ﻫﺮ ﭼﯽ ﺑﺨﻮﺍﻳﻢ ﻣﻴﺨﺮﻳﻢ، ﻭلی ﺑﺎﺯ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ ﻳﻪ ﭼﻴﺰی ﻛﻢ ﺩﺍﺭﻳﻢ،ﻛﻪ اونروزها ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ. افسوس که دیگه دل خوش نداریم. ﻛﺎﺵ ﺍﻭنرﻭﺯها ﺧﺮﻳﺪنی ﺑﻮﺩ،ﻛﺎﺵ ﻣﻴﺸﺪ، این روزها رو مثل ﺍﻭنرﻭﺯها ﻛﺮﺩ. ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻗﺪﻳﻤﻴﺎ ﻣﺜﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﮔﻔﺘﻦ ﻛﻪ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺍﻭنرﻭﺯها. قديما شبها بالا پشت بوم ميخوابيديم و ستاره هارو میشمرديم ودلمون به وسعت يه آسمون بود اين روزها چشم ميندازيم به سقف محقر اتاقمون و گرفتاری هامونو میشمريم. قديما يه تلويزيون سياه و سفيد داشتيم و يه دنيای رنگی... اين روزها تلويزيونای رنگی و سه بعدی و يه دنيای خاكستری.. قديما اگه نون و تخم مرغ تموم ميشد، راحت میپريديم و زنگ همسايه رو هر ساعتی از شبانه روز میزديم و كلی باهاش میخنديديم.. اين روزها اگه همزمان،درب واحد اونا باز شه.برميگرديم تا كه مجبور نشيم باهاش سلام عليك كنيم.. قديما از هر فرصتی استفاده میكرديم كه با دوستان و فاميل ارتباط داشته باشيم چه با نامه چه كارت پستال و چه حضوری.. اين روزها با "بهترین دستگاه های رسانه ایی" هم،ارتباط با هم نداريم.. قديما تو يه محله جديد هم كه میرفتيم با دقت و اشتياق به همه جا نگاه میكرديم. اين روزها دنيا را از پشت دوربين های عكاسی و فيلمبرداری میبينيم.. قدیما یه پنجشنبه جمعه بود و یه خونه پدر بزرگه با فک و فامیل.. این روزا پر از تعطیلی،ولی کوپدربزرگه؟ کو اون فامیل؟کو اون خونه ؟کو اون.؟ قديما توی قديما موند... ___