031
امیر طاها {ناظر سایت}
0 views
باز هم بیمار می بینم تو را …
ای دل سرکش که درمانت مباد...
برق چشمی آتشی افروخت باز
کاین چنین آتش به جانت اوفتاد...
ای دل، ای دریای خون آشفته ای
موج غم ها در تو غوغا می کند...
بی وفایی های یارت با تو کرد
آنچه توفان ها به دریا می کند…
او اگر با دیگران پیوست و رفت،
غیر ازین هم مگر انتظاری داشتی...
بی وفایی کرد، اما خود بگو
با وفا، تا حال، تو یاری داشتی...
او نسیم است، او نسیم دلکش است
دامن شادی به گلشن می کشــــد...
خار و گل در دیده ی لطفش یکیست
بر سر این هر دو، دامن می کشـــــد...
او نسیم است و چو بر گل بگذرد،
عطر گــــــل با او به یغما می رود...
با تن گل گر چه پیوندد، ولی
عاقبت آزاد و تنــــها می رود…
تو گلی و او نسیم دلکش است
از پی پیوند کوتاهش بــــــرو...
پرفشان، یک شب ز دامانش بگیر،
چند گامی نیز همراهش بـــــــرو…!
Dimension: 400 x 371
سایز فایل: 51.14 Kb
پسند کردم (2)
Loading...
3