امیر طاها {ناظر سایت}
60 views
آهای بانوی شیرازی ازما بیش ازاین پنهان نشو
باعث سر در گمی این شاعر حیران نشـــــــو ...
شَهرتان شُهره ست با خوش رندی حافـــــــظ ،
دگر بیش ازینها علت مشهوری رندان نشـــــــو...
ما که خود جان داده ایم از دست مست روزگار
باعث جان دادن جان های بی جانان نشـــــــو...
گرچه دراین روزگـــــار از آدمی چیزی نـــماند
قاتل این واپسین وامانده از انســــان نشـــــو...
مِهرتان مُهری برخط های پیشانی دوستان زده
طرح پیشانی ازاین چشم تو داریم ، آن نشــو...
چند شبیست کز چشم همه پنـــهان شدی
بیش ازین از چشمان نابینای ما پنـهان نشــو...
با خیالت هر شب دوستان نمی آید به صبح
درخیالات همه شبها شما پنــهان نشــــــو...
دشمان امروز قصد جان عاشقانت کرده اند
دوستانت ببین، دشمنان را یاروپشتیبان نشـو...
می شماریم لــــحظه ها را تا ببینم روی تـــو
بانوی شیرازی ما ، بانـــوی روپوشان نشـــــو...
این غزل دیگر سرامد ، سر نیامـــد انتــــظار
راوی اشـــعار من ، با معنی اش هجران نشــــو...
جمعه پیشین تــــو رفتی از نظرها دو ر گشتی
جمعه است امروز بیــــا ازچشمما پنهان نشـــو...!
Dimension: 346 x 388
سایز فایل: 437.63 Kb
پسند کردم (9)
Loading...
10
mehran [مدیرداخلی]
احسنت
6 آبان, 1397
mehran [مدیرداخلی]
ها امیر داداش ....کاکوی خودمونم شاعر شد.به به
6 آبان, 1397