روح الله
on 20 آبان, 1397
3 views
تقصیر من بود که سراغ سایه را از خورشید میگرفتم
و سراغ تو را از وسعت دور دریاها...
سراغ قدمهایت را از راههایی میگرفتم که هرگز تو را به خواب عبور هم ندیده بودند
تقصیر من بود که نامت را با عطر ستاره ها بر بالش شب مینوشتم
تا آسمان خوابهایم بوی تو را داشته باشد
تقصیر من بود که برای آمدنت فال میگرفتم
نباید گره خیال و خاطره را از حقیقت روزمرگی باز میکردم
که رویای آفتابی تو برای یک عمر عاشق ماندنم کافی بود
دیگر کجایی تا ببینی که من برای خریدن پاره ای از
رویاهای زلال تو...
خوابهای شیرین شبانه ام را فروخته ام!!
کجایی تا ببینی در حسرت عبور تو چقدر آینه شکستم
تا حضور تلخ ثانیه ها تکثیر نشوند.
چشمهایم را دلداری میدادم میگفتم باران که دلیل نمیخواهد..
امروز یا فردا چه فرق میکند؟؟
اگر قرار به باریدن باشد بیا به رسم دلهای شکسته..
برایم از دریا و باران بگو..
خودم کویر و سراب را خوب می دانم
Dimension: 3071 x 2943
سایز فایل: 333.21 Kb
پسند کردم (4)
Loading...
5
ĦѦღi∂ɛн
لایک
1
1
20 آبان, 1397
فاطمیون
۩ ۩.. لایک به این پست زیبا ..۩۩
1
1
20 آبان, 1397