آرش نیکجو
on 27 آبان, 1397
4 views
اگر دنیا خزان گردد
اسیر غم نمی گردم
زمین هم آسمان گردد
از عشقش کم نمی گردم
به جز راهش ، نمی جویم
به جز نامش ، نمی گویم
به جز او در پی یاری
در این عالم نمی گردم
سخن رانی مکن جانا
که من درمان نمی گیرم
ببین کورم … کرم، بشنو
که من آدم نمی گردم
تو شیرینی و من تلخم
تو همراهی و من هرگز
برای هیچ کس جز او
دمی همدم نمی گردم
من آن گلبرگ مغرورم
که می میرم ز بی آبی
ولی با ذلت و خواری
پی شبنم نمی گردم
چه شیرین است، اندوهش! غمش! دردش! جراحاتش!
شفایم را نمی خواهم
پی مرهم نمی گردم
تصور می کنم امشب
که می میرم در آغوشش
وز این آغوش تمثالی
جدا یک دم نمی گردم
محسن نظری
Dimension: 550 x 366
سایز فایل: 53.56 Kb
اولین نفری باشید که پسند می کنید.