آرش نیکجو
on 1 آذر, 1397
2 views
بعدازاین راه من آنجاست،کاشانه ی دوست
شوکت ورونق وهم، ساغرو پیمانه ی دوست
من نه آنم که به مستی ره میخانه رَوَم
سبب آنجاست، سرمنزلِ جانانه ی دوست
پیرمیخانه بیآمد،به جهانم نگریست
ره رُوِ من شدو خلوتگهِ شاهانه ی دوست
سحرآتش زده ام خیمه ی غم را لیکن
برمن آتش زده آن نرگس مستانه ی دوست
صحبت ازمصلحتِ عشق نگویندبه غیر
نیک گویی، بُوَد آن منطق وافسانه ی دوست
هررفیقی سرِ خود بحرِ رفاقت ندهد
من مُریدم به همه، خصلت فرزانه ی دوست
شعر و دکلمه : لیلی آزاد
Dimension: 720 x 520
سایز فایل: 265.93 Kb
پسند کردم (1)
Loading...
1