آرش نیکجو
on 2 آذر, 1397
2 views
در اسارتم
وقتی اینجا عهد هیچکس به هم نمی خورد
تا به تکرار از آن عشق تو را بالا بیاورم
تنهایم ، برگرد . . .
باید بدانی فرش این مزرعه ، پَرِ کلاغ هایی است
که مرا وارونه فکر میکنند .
????????????
مرا به پنجره ها وصله نزنید
آنها فقط هم نوع من اند
دنیای من کوچک است
مثل یک سلول انفرادی
گاهی فکر میکنم دود کدام چراغ جادو چشم این رهگذران را پوشانده است
که اینگونه تشنه یک جرعه نورند
دنیای من کوچک است
مرا به پنجره ها وصله نزنید
من دنیایم را اندازه سرنوشتم دوست دارم.
????????????
هنوز لای گلبرگ های لای آجر های
دیوار ترک خورده باران ندیده
خونی برای دوباره دمیدن و عاشق شدن می ترواد
و صدای سکوت تو را باز می شکند
تا به کی
باید اینچنین
محو تماشای
فرو پاشیدن آجر های بی جان بمانی ؟
هنوز میتوانی عاشق باشی
هنوز میتوانی
رنگ طلوع را به صداقت وازه هایت بچشانی
زیاد خرجی ندارد
کمی لذت
همراه با لقمه ای کوچک عشق
بخورانی
شکوه عاشق شدن را میبینی
????????????
کسی اینجا بال شاپرک را میشکند
کسی اینجا نور شمع را می سوزاند
کسی اینجا حرف عاشقانه را پر پر میکند
کسی اینجا راه خنده را بسته است
کسی اینجا مرده ها را بیدار میکند
کسی اینجا لانه کبوتر ها را ویران می کند
به فریاد برسید
اینجا کسی هست که راه تازه ای یافته
برای مخروبه کردن چشم های ساده
کسی اینجا قلم ها را انکار میکند
به فریاد برسید
گویا عشق را دیگر کسی در چشم ندارد هرگز
کسی اینجا دزدیده عشق را
به فریاد برسید
Dimension: 426 x 284
سایز فایل: 31.53 Kb
پسند کردم (2)
Loading...
2
ĦѦღi∂ɛн
لایک
1
1
2 آذر, 1397