آرش نیکجو
on 4 آذر, 1397
1 view
دیدی وقتی از روشنایی میری تو تاریکی اولش نمیتونی خوب جایی رو ببینی؟ همش میترسی نکنه یه قدم برداری بخوری به جایی و چیزیت بشه؟
ولی کم کم عادت میکنی و وقتی دوباره بری تو روشنایی نور چشماتو میزنه؟
دیدی وقتی اولین بار میری دریا چقدر صدای موجا قشنگه؟
میتونی ساعت ها بشینی لب ساحل و خیره شی به دریا و صداشو گوش کنی و فکر میکنی هیچوقت خسته نمیشی.
ولی وقتی یه مدتی همش لب ساحل باشی برات جذابیت روزای اولو نداره و یه چیز معمولیه
یا مثلا وقتی از یه خونه قدیمی میری یه جای جدید همش غریبی میکنی؟
هی دور و اطرافتو نگاه میکنی و دوست داری برگردی همون جای قبلی
ولی یواش یواش خونه جدیدت دوست داشتنی ترین جای دنیا میشه. یه جوری که هرجا بری وقت برگشتن با خودت میگی “هیچ جا خونه خود آدم نمیشه!”
شده بشینی جلوی آتیش و گرماش صورتتو بسوزونه؟
اولش اذیت میشی ولی دقت کردی بعدش چقدر دلچسبه؟
تنهاییم همینه!
یکم اذیت میشی.
اشتباهی صدای در میشنوی ولی وقتی درو باز میکنی میبینی کوچه یه جوری خلوته که انگار نه کسی رفته، نه کسی اومده…
زل میزنی به صفحه گوشیت و منتظری یکی زنگ بزنه حالتو بپرسه
هی تو منتظری
هی زمان کش میاد!
ولی بعدش عادت میکنی به تنهایی قدم زدن،
تنهایی فیلم دیدن،
تنهایی غذا خوردن
چند وقت که بگذره میفهمی تنهایی شرف داره به بودن خیلیا کنارت!
میدونی خوبیش چیه؟
تنهایی
هیچوقت بلد نیست ترکت کنه!
نویسنده : نگار قاسمی
Dimension: 720 x 800
سایز فایل: 354.98 Kb
پسند کردم (1)
Loading...
2
ĦѦღi∂ɛн
لایک
1
1
4 آذر, 1397