delneveshte-roya-najmeh-saadati

هذیان های قبل از خواب این قسمت رویا مقدمه: شک‌ میکنم به خودم و حرف هایم ولی تو(مخاطب خاص)شک نکن.. شک‌نکن که تنها من دوستت دارم من.. سطر اول: نمیدانم صدایی شعری حرفی نگاهی نمیدانم نمیدانم چه بود از کجا این دلتنگی شروع شد مثل سوهان روح است هر روز مرا اب میکند ..مثل برفم میغلتم ارام ارام (چه حس زیباییست تو کوه باشی و من برف) تو تو تو مهمان هرشب رویاهای منی..شک نکن.. من..من.. من از خودم گذشتم بگذار بگذریم.. فقط بگذار از این سطر بگذریم.. سطر دوم: بوی عطرت را نمیدانم.. میخواهم بویت را حس کنم‌‌.. میدانم بوی امید میدهی.. مرا در اغوش میگیری؟؟ چی؟؟ چشم منتظر خواهم ماند….. راستی دنبال چیزی نباش این هذیان تا اخرش چیزی جز عشق ندارد.. سلام زیباترین ماه من سطر سوم: دلم تو رو میخواهد.. نه بهار را میخواهم نه بارانش را.. لعنتی هم بهار هم بارانش با هم امده اند.. تو کجایی؟؟ در را بستم.. غریبه ها را راه ندادم.. سطر چهارم: شک نکن تو مخاطب خاص منی.. کی؟من؟ اره تویی که سطر به سطر میخوانی و نمیدانی.. من؟من؟ خودت را به آن راه نزن .. سطر پنجم: دوستت دارم سطر ششم: تاریک.. مثل جنینی در شکم مادر.. چقدر پاک چقد ارام است این حس دوست داشتن.. پاک پاک مثل فرزندی تازه متولد شده‌.‌. با امادن تو من دوباره متولد شدم.. سطر بعدی.. سطر هفتم.. سطری تازه از تولد.. میخواهم تولدم سر فصل خبرها باشد.. چشم باز کردم جز تو کسی را ندیدم که ندیدم.. تو اما .. مرا نمیدیدی و حال هم هنوز نمیبینی.. میبینی ساده میگویم تا ساده باور کنی.. باور کن سطر هشتم: 25سال گذشت.. تو همان رویای کودکی منی.. تو ماه منی.. (ساده تر بگو ) باشه ساده تر میگویم گریزی بزن به سطر پنجم انجا ساده گفته ام.. سطر نهم: یک سطر مانده به سطر اخر: هوا گرگ و میش است زمستان تابستان پاییز بهار اسمان حال خودش را نمیداند.. باران میبارد.. میخواهم چتر شوم برایت.. چتری برای ماه‌‌.. برفی برای کوه.. باز هم هذیان(هذیان را دوست دارم) هذیان من فقط تویی‌.. سطر اخر : آه نمیبخشم این سطرها را که هیچ کس حالشان را نمیفهمد‌‌‌‌‌‌.. سطرها خوابیدند.. من همچنان در رویای سطر بعدی مانده ام ……………..‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.. …………… ………… ……… …‌‌‌.. … .. . نویسنده : نجمه سعادتی خاطره (خاطره)