آرش نیکجو
on 11 آذر, 1397
9 views
چشم هایم دو ماهیِ مرده
که شکستند تُنگِ آبش را
چشم هایت دو مرغِ پَرکنده
که ربودند حسّ ِخوابش را
دسته ی مرغ های ماهی خوار
چشم های مرا درآوردند
“وَ تنم” را در اوجِ بی رحمی
بی درنگ از سرم جدا کردند
آه ؛ گفتم : وَ تن …! دلم لرزید
وطنم پاره ی تنم ، ایران
با تو هم ظالمان جفا کردند
پاره پاره گُسستی از دل و جان
دشمنانت همه خودی بودند
دوستانت غریب و در خَفقان
دشمنانی عجیب دوست نما !
دِشنه ها در قبای شان پنهان
و تو را تکّه تکّه بلعیدند
این چپاولگرانِ بی مقدار
گرچه هر بار تازه تر می شد
بر تنت زخم های استثمار
عشق در لا به لای مان پوسید
درد تا ناکجای مان رویید
چشم هامان دو ماهیِ مرده
که به خشکی نشست بی امید
شاعر : مهتا پناه
Dimension: 720 x 800
سایز فایل: 342.87 Kb
پسند کردم (1)
Loading...
1
ĦѦღi∂ɛн
لایک
1
1
11 آذر, 1397