آرش نیکجو
on 16 آذر, 1397
4 views
چای دم میکنم مینشینم روی ایوان
و به دوردستها خیره میشوم،
تو را میبینم در کنارم که قند برایم تعارف
میکنی،
دستت را میگیرم و میفشارم،
نگاهت مفهوم رفتن میدهد،
دستت را محکمتر میفشارم،
تصمیمت را گرفته ای،
به خود می آیم،تنها مانده ام،
با یک
چای سرد،سرد مثل نگاهت ،
تلخ مثل روزگارم
آمدنت را نمیدانم،ولی رفتنت حکمتی
داشت تا در یابم انسانها رهگذرانی بیش
نیستند و آنکه در تنهاترین تنهاییم در کنارم میماند
خداست
نویسنده : آتنا حسنی ( پاییز )
Dimension: 720 x 800
سایز فایل: 437.38 Kb
اولین نفری باشید که پسند می کنید.