در سر عشقی تهی از هر امید
عمر من کم کم به پایانش رسید
روزگارم در فراقش شد سیاه
موی من از دوری او شد سپید
ناز کردن کار هر روز و شبش
وین دل بیچاره نازش را خرید
روزگاری در دل من خانه داشت
و شرار عشق او میشد شدید
مهربانی کردم او پیمان گسست
از لب بامم چو مرغی پرکشید
زخمی دستان پر مهرش شدم
چه ستم هایی دلم از او ندید
یکه و تنها رهایم کرد و رفت
سوی یاری دیگر و عشقی جدید
جام دل با سنگ بی مهری شکست
عشق شیرین از کفم ناگه پرید
شعر و دکلمه : مژگان بختیاری (پرتو)
In Album: آرش نیکجو's Timeline Photos
Dimension:
720 x 800
سایز فایل:
390.32 Kb