آرش نیکجو
on 18 آذر, 1397
2 views
در سر عشقی تهی از هر امید
عمر من کم کم به پایانش رسید
روزگارم در فراقش شد سیاه
موی من از دوری او شد سپید
ناز کردن کار هر روز و شبش
وین دل بیچاره نازش را خرید
روزگاری در دل من خانه داشت
و شرار عشق او میشد شدید
مهربانی کردم او پیمان گسست
از لب بامم چو مرغی پرکشید
زخمی دستان پر مهرش شدم
چه ستم هایی دلم از او ندید
یکه و تنها رهایم کرد و رفت
سوی یاری دیگر و عشقی جدید
جام دل با سنگ بی مهری شکست
عشق شیرین از کفم ناگه پرید
شعر و دکلمه : مژگان بختیاری (پرتو)
Dimension: 720 x 800
سایز فایل: 390.32 Kb
پسند کردم (2)
Loading...
2